جای پا قدم، جانب پای طرف پای مقابل سرگاه، درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه، پیشگاه تخت مسند، پایاب، پایه اساس، جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه، جای محل، آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل، مزد حق القدم. -11 اصل و نسب. یا اهل پایگاه. اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی. محل و جای برای فرود آمدن هواپیما (مخصوصا هواپیماهای نظامی)
جای پا قدم، جانب پای طرف پای مقابل سرگاه، درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه، پیشگاه تخت مسند، پایاب، پایه اساس، جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه، جای محل، آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل، مزد حق القدم. -11 اصل و نسب. یا اهل پایگاه. اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی. محل و جای برای فرود آمدن هواپیما (مخصوصا هواپیماهای نظامی)
نسر. سایبان. جای سایه. محل سایه: یکی بیشه دیدند و آب روان بدو اندرون سایه گاه گوان. فردوسی. جوانی بکردار تابنده ماه نشسته بر آن تخت در سایه گاه. فردوسی. خوش آمدش و برشد بدان جایگاه بر آسود لختی در آن سایه گاه. اسدی. فروماند خسرو در آن سایه گاه چو سایه شده روبروی سپاه. نظامی. رجوع به سایگاه و سایه گه شود
نسر. سایبان. جای سایه. محل سایه: یکی بیشه دیدند و آب روان بدو اندرون سایه گاه گوان. فردوسی. جوانی بکردار تابنده ماه نشسته بر آن تخت در سایه گاه. فردوسی. خوش آمَدْش و برشد بدان جایگاه بر آسود لختی در آن سایه گاه. اسدی. فروماند خسرو در آن سایه گاه چو سایه شده روبروی سپاه. نظامی. رجوع به سایگاه و سایه گه شود