جدول جو
جدول جو

معنی پایه گاه - جستجوی لغت در جدول جو

پایه گاه
(یَ / یِ)
پایگاه. رجوع به پایگاه شود
لغت نامه دهخدا
پایه گاه
جای پا قدم، جانب پای طرف پای مقابل سرگاه، درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه، پیشگاه تخت مسند، پایاب، پایه اساس، جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه، جای محل، آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل، مزد حق القدم. -11 اصل و نسب. یا اهل پایگاه. اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی. محل و جای برای فرود آمدن هواپیما (مخصوصا هواپیماهای نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایه پایه
تصویر پایه پایه
پله پله، کنایه از درجه به درجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نابه گاه
تصویر نابه گاه
ناگهان، بی وقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه گاه
تصویر سایه گاه
جایی که سایه دارد، سایبان، جای سایه، جای سایه دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاسه گاه
تصویر کاسه گاه
جایی که در ساعت های معیّن کوس و کرنا می زنند، نقاره خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پابه ماه
تصویر پابه ماه
ویژگی انسان یا حیوانی آبستن که در ماه آخر بارداری باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
جای تکیه دادن، پشتی، کنایه از پشت وپناه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
دارای پایه، آنچه پایه داشته باشد، کنایه از کسی که در ادارۀ دولتی پایه و رتبه دارد، کنایه از صاحب رتبه، کنایه از دارای قدر و منزلت
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ)
نسر. سایبان. جای سایه. محل سایه:
یکی بیشه دیدند و آب روان
بدو اندرون سایه گاه گوان.
فردوسی.
جوانی بکردار تابنده ماه
نشسته بر آن تخت در سایه گاه.
فردوسی.
خوش آمدش و برشد بدان جایگاه
بر آسود لختی در آن سایه گاه.
اسدی.
فروماند خسرو در آن سایه گاه
چو سایه شده روبروی سپاه.
نظامی.
رجوع به سایگاه و سایه گه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاسه گاه
تصویر کاسه گاه
نقاره خانه: (شاه بنظاره آن کاسه گاه گر مترک راند فرس را براه) (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
پشت و پناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایه پایه
تصویر پایه پایه
پله پله اندک اندک بتدریج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
صلحب قدر و منزلت و رتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاییز گاه
تصویر پاییز گاه
هنگام پاییز وقت پاییز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاشنه گاه
تصویر پاشنه گاه
آنجای از دو پهلوی اسب که پاشنه سوار بر آن خورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه گاه
تصویر سایه گاه
جایی که سایه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
جای تکیه دادن، پشتی، پشت و پناه، آن چه وزن جسمی را تحمل کند (فیزیک)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
بلندمرتبه، صاحب منصب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پناه گاه
تصویر پناه گاه
جایی که برای حفظ جان و سلامتی به آن پناه برند، جای استوار، پناه جای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایین گاه
تصویر پایین گاه
آخردست
فرهنگ واژه فارسی سره
سایبان، سایه، مظله، نش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
Abutment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
appui
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
appoggio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
ตัวยึด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
steunpunt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
apoyo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
опора
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
apoio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
支座
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
przyczółek
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
опора
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
Stütze
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تکیه گاه
تصویر تکیه گاه
tumpuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی